داستان سریال
داستان این سریال حول سه جوان لیسانسه که هر یک مشکلاتی دارند می چرخد. یکی فکر مهاجرت در سر دارد و یکی دنبال تشکیل زندگی و دیگری هم دنبال مسکن. مازیار رحمتی در یک خانواده از هم پاشیده زندگی میکند و پدر او معتاد است و خودش هم در فکر مهاجرت است که پس از مدتی متوجه میشود که سرطان دارد.حبیب نقوی فردی پول دار است که به شدت تمایل دارد که ازدواج کند و هر دختری را که می بیند به او دل می بندد و همچنین احساس می کند که آن دختر هم علاقه متقابل به او دارد و رفتاری را انجام می دهد که باعث می شود او ازدواج نکند. مسعود شریفیان نیز در آستانه ازدواج با ترانه مهاجر قرار دارد . او به مقداری پول برای مسکن احتیاج دارد و از همه مهم تر اینکه جویای کار است.