خلاصه داستان: داستان واقعی فرانتس استرایتبرگر، پدربزرگ کارگردان، یک پیک موتور سیکلت برای ارتش اتریش. در آغاز جنگ جهانی دوم، این سرباز جوان درونگرا با یک توله روباه زخمی روبرو می شود که او می بیند...
خلاصه داستان: تابستان 1941: هیتلر غیرقابل توقف به نظر می رسد و به اتحاد جماهیر شوروی حمله می کند. کاروان کشتی های باری با مواد جنگی سفر خطرناک خود را به مورمانسک آغاز کردند. ملوانان معمولی که با برتری آلمان در دریای یخی قطب شمال روبرو هستند و جان آنها در خطر است.
خلاصه داستان: از طریق چشمان یک زن با اراده، داستان قابل توجه ایرنا گوت و پیروزی روح انسان بر تراژدی ویرانگر می آید، زیرا او زندگی خود را برای نجات نسلی از یهودیان از جنایات هولوک به خطر انداخت.