خلاصه داستان: مزدور جهش یافته بد دهان وید ویلسون (با نام مستعار ددپول) تیمی از دیگر سرکشان جهش یافته را گرد هم می آورد تا از یک پسر جوان با توانایی های ماوراء طبیعی در برابر کابل سایبورگ وحشیانه و در حال سفر در زمان محافظت کنند.
خلاصه داستان: دکتر الیز رینیر، فراروانشناس، با ترسناکترین و شخصیترین آزار و اذیت خود مواجه میشود، زیرا به خانه شبحآلود دوران کودکیاش بازمیگردد، جایی که وحشت شروع شد.